به کجا چنین شتابان ؟


"حتما بخوانید "




در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد. این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند. سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد. یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.

چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت و با عجله از صحنه دور شد، کسی که بیش از همه به ویلون‌زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان او را بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید و کودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگر نیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.

در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، و نه کسی او را شناخت.
 


هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان جاشوا بل (Joshua Bell) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.

جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، و قیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.

این یک داستان حقیقی است، نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن ‌پست ترتیب داده شده بود، و بخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و اولویت ‌های مردم بود.

نتیجه : آیا ما در شرایط معمولی و ساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده و درک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ و شگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟

یکی از نتایج ممکن در این آزمایش میتواند این باشد :
اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به آثار یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون است، گوش فرا دهیم، چه چیزهای دیگری را داریم از دست میدهیم؟

یک روش عالی برای ارتقای اعتماد به نفس و رفع استرس

یک روش عالی برای ارتقای اعتماد به نفس و رفع استرس

با گفتگوی مثبت با خود استرستان را کاهش داده و زندگیتان را بهبود بخشید

عادت کنید با خودتان گفتگوی مثبت داشته باشید

عادت گفتگوی مثبت یا منفی با خود از کودکی آغاز می شود. معمولاً عادت گفتگو با خود چیزی است که تفکر ما را در طول سالیان شکل می دهد و به طرق مختلف با اثر کردن بر میزان استرس در زندگی بر ما تاثیر می گذارد. اما هر زمانی برای تغییر آن مناسب است. در این مقاله راه هایی برای جلوگیری از گفتگوی منفی با خود و ارتقاء کارایی و اعتماد به نفستان و همچنین از بین بردن استرس  برای شما ارائه می کنیم.

بر روی ادامه "مطلب کلیک" کنید

ادامه نوشته

آداب‌ خريد ‌كردن


لذت خريد كردن همواره در تقابل با زحمت پول درآوردن تلقي مي‌شود، بسياري افراد بويژه بانوان از خريد كردن لذت مي‌برند و گاهي پول خرج كردن براي خريد اجناس و كالاهاي ريز و درشت به يك عادت يا بهتر بگوييم

اعتياد تبديل مي‌شود. بر اين اساس اغلب ما پس از خريد برخي كالاها به اين نتيجه مي‌رسيم كه اصلا به آنها نياز نداريم يا خريد آنها برايمان ضرورت خاصي نداشته است. حتي خريد برخي كالاهاي ضروري نيز اگر با دقت و وسواس كافي صورت نگيرد، چيزي جز احساس زيان يا پول دور ريختن برايمان به ارمغان نمي‌آورد.

ادامه نوشته

مراحلی جالب : چگونه شخصیتتان را بطور کلی تغییر دهید

می خواهید شخصیتتان را عوض کنید؟ فکر می کنید شخصیت کنونیتان اذیتتان می کند، خسته کننده است، یا ...؟ ما به شما می گوییم که چطور می توانید شخصیتتان را به طور کلی عوض کنید و شخصیت تازه ای برای خود بسازید.

ادامه نوشته

خلاقيت ونوآوري در مديريت

خلاقيت ونوآوري در مديريت

 1- مقدمه

با پيشرفت روز افزون دانش و تكنولوژي و جريان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نيازمند آموزش مهارت‌هايي است كه با كمك آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوري به پيش برود. هدف بايد پرورش انسان‌هايي باشد كه بتوانند با مغزي خلاق با مشكلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه‌اي كه انسان‌ها بتوانند به خوبي با يكديگر ارتباط برقرار كرده و با بهره گيري از دانش جمعي و توليد افكار نو مشكلات را از ميان بردارند. امروزه مردم ما نيازمند آموزش خلاقيت هستند كه با خلق افكار نو به سوي يك جامعه سعادتمند قدم بردارند. رشد فزاينده اطلاعات، سبب شده است كه هر انساني از تجربه و علم و دانشي برخوردار باشد كه ديگري فرصت كسب آنها را نداشته باشد، لذا به جريان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بين انسان‌ها يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز است. هيچ كس قادر نيست به ميزان اطلاعات واقعي هر كس كه در گوشه ذهن او نهفته است پي ببرد. اين اطلاعات زماني به حركت در مي‌آيد كه انگيزه‌اي قوي سبب رها شدن آن به بيرون ذهن مي‌شود. در اين مرحله انسان‌ها به سرنوشت يكديگر حساسند و در جهت رشد يكديگر مي‌كوشند و در نهايت سبب مي‌شود جرياني از علم و دانش و تجربيات ميان آنها جاري شود كه همين امر زمينه‌ساز نوآوري و خلاقيت خواهد بود.

يكي از عوامل مؤثر در بروز خلاقيت در يك جامعه، زمينه‌سازي و بسترسازي در بين انسان‌ها جهت ايجاد فرهنگي است كه در آن همگان در تلاش براي رشد دادن ديگري هستند و با تأثير بر روي يكديگر به پيشرفت جامعه كمك مي‌كنند.

يكي از شرايط لازم براي پديدار شدن افكار نو، وجود آرامش براي مغز است. به همين خاطر لازم است انسان‌ها بكوشند در جامعه شرايطي پديد آيد كه در بستر آن مغز بينديشد و تكامل يابد و سبب ساز افكار نو شده و شرايط براي سازندگي در جامعه مهيا شود. با افزايش سپرده‌گذاري‌هاي اخلاقي مي‌توان شرايط را براي شكل گيري يك محيط آرامبخش در جامعه فراهم كرد. كاهش سپرده‌گذاري‌هاي اخلاقي در جامعه سبب مي‌شود كه زمينه براي گسسته شدن روابط اجتماعي گسترش يابد و با سست شدن پيوندهاي اجتماعي، شرايط لازم براي بروز خلاقيت در جامعه سخت تر مي‌شود. زيرا فرصتي براي تفكر كردن وجود نخواهد داشت.

2- تعريف خلاقيت

از خلاقيت تعريف‌هاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم را مورد برسي قرار مي‌دهيم:

  • خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان
  • خلاقيت بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است
  • خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجود آوردن يك انگاره يا انديشه جديد (در بحث مديريت نظير به وجود آوردن يك محصول جديد است)
  • خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين

2-1- تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي

خلاقيت يكي از جنبه‌هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفكر بر دو نوع است:

  • تفكر همگرا: تفكر همگرا عبارت است از فرايند بازآرايي يا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
  • تفكر واگرا: تفكر واگرا عبارت است از فرايند تركيب و نوآرايي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقيت يعني تفكر واگرا.

براساس اين تعريف خلاقيت ارتباط مستقيمي با قوه تخيل يا توانايي تصويرسازي ذهني دارد. اين توانايي عبارت است از فرايند تشكيل تصويرهايي از پديده‌هاي ادراك شده در ذهن و خلاقيت عبارت است از فرايند يافتن راه‌هاي جديد براي انجام دادن بهتر كارها؛ خلاقيت يعني توانايي ارائه راه حل جديد براي حل مسائل؛ خلاقيت يعني ارائه فكرها و طرح‌هاي نوين براي توليدات و خدمات جديد و استمرار آن پس از غيبت آن پديده‌ها.

2-2- تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني

خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاء كميت يا كيفيت فعاليت‌هاي سازمان؛ مثلاً افزايش بهره‌وري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينه‌ها، توليدات يا خدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و غيره.

روبرت جي استرنبرگ و ليندااي اوهارا در بررسي‌هاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد مؤثر دانسته‌اند:

1- دانش: داشتن دانش پايه‌اي در زمينه‌اي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي.

2- توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسائل.

3- سبك فكري: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را بر مي‌گزينند.

برای دیدن متن کامل بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

راهنمای تصمیم گیری درست

راهنمای تصمیم گیری درست

تصمیمات ما زندگی ما را شکل می دهند. "آیا باید کارم را عوض کنم؟"، "کجا باید زندگی کنم؟"، "پولم را چطور سرمایه گذاری کنم؟" تصمیم گیری یکی از اصلی ترین مهارت ها در زندگی است و همه ما می توانیم در آن پیشرفت کنیم. در این مقاله، رویکردی بسیار ساده و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات درست تر و هوشیارانه تر به شما معرفی می کنیم.

بهترین مدل موجود برای تصمیم گیری

این رویکرد بهترین مدل تصمیم گیری موجود است که به شما کمک می کند هر دو جنبه عینی و ذهنی موقعیت را ببینید و از همه وقایع، نقطه نظرات، باورها و توصیه ها استفاده کرده و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.

5 عنصر اصلی این رویکرد از قرار زیر است:

مشکل یابی

اهداف

گزینه ها

نتایج

سبک سنگین کردن ها

در این روش هر یک از 5 عنصر بالا باید جداگانه بررسی شود و از آنها برای روشن کردن و مرتب کردن افکارتان استفاده کنید. اجازه بدهید نگاهی به هریک از این عناصر بیندازیم.

1. مشکل یابی

پشت هر تصمیمی که می گیرید، سعی دارید که مشکلی را حل کنید. طریقه عنوان کردن مشکلتان، چارچوب تصمیم شما را مشخص می کند و جایگزین هایی که در نظر می گیرید و طریقه ارزیابی آنها را تعیین می کند. مطرح کردن صحیح مشکل اهمیت بسیار زیادی دارد چون روی کلیه افکار بعدیتان اثر می گذارد.

با این وجود بسیاری از ما این مرحله را کلاً نادیده می گیریم. عنوان کردن مشکلات کار ساده ای است. هرچه مشکلتان بهتر تعریف شود حل کردن آن ساده تر خواهد شد.

برایتان یک مثال می زنم. یکی از دوستانم علاقه زیادی به کار کردن در شرکتی داشت که آنجا استخدام بود اما از رئیسش متنفر بود. مشکلش این بود که استعفا بدهد یا آنجا بماند. به جای اینکه بین این دو مورد انتخاب کند، مشکلش را طور دیگری تعریف کرد که چطور شغلش را حفظ کند اما از شر رئیسش هم خلاص شود. او  بیوگرافی رئیسش را برای جاهای دیگر فرستاد و برای شغلهای بالاتر برای او وقت مصاحبه گرفت. به این ترتیب رئیسش به شغل دیگری رفت و دوست من در همان شرکت ماند و به مقام قبلی رئیسش ارتقاء یافت. می بینید که تعریف هوشیارانه مشکلات نیاز به فکر کردن دقیق دارد.

برای تعریف دوباره مشکلات می توانید از تکنیک های مختلف استفاده کنید.

برای دیدن متن کامل بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه نوشته

تأثیر هوش هیجانی (EQ) بر موفقیت

تأثیر هوش هیجانی (EQ) بر موفقیت

شاید تاکنون در مورد هوش عقلانی بسیار شنیده باشید و در مورد مزایای آن زیاد گفته باشند، ولی در این یادداشت قصد داریم به هوش هیجانی (EQ) بپردازیم. اصطلاحی که احتمالاً کمتر توضیح داده شده است و از طرفی اثرات آن بر موفقیت افراد شگفت‌‌انگیز است. در واقع این هوش عاطفی است که میتواند هوش عقلانی را به کار گیرد و در جهت مقصودش به پیش ببرد. شاید تاکنون افراد باهوش زیادی را دیده باشید که نه در شغل و کارشان و نه در روابط خانوادگی و تحصیلشان، موفقیتی حاصل نکردهاند و کسانی را هم میشناسید که به رغم اینکه از هوش سرشاری برخوردار نیستند، زندگی موفقی داشتهاند و حتی به سطوح بالای موقعیتهای اجتماعی دست یافتهاند.
یکی از پدیدههایی که در دههی اخیر مورد استقبال زیادی قرار داشته است، پدیدهی هوش هیجانی بوده است و پژوهشهای متعددی نشان داده که هوش هیجانی میتواند سبب افزایش میزان موفقیت افراد با زمینههای هوشی متفاوت شود.
 
مؤلفههای هوش هیجانی
هرچند هوش هیجانی EQ با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد، کاملاً با آن تفاوت دارد. مؤلفههای هوش هیجانی را در ادامه ملاحظه خواهید کرد!
1- درون فردی: شامل خودشکوفایی، استقلال و خودآگاهی عاطفی
2- بینفردی: همدلی و مسؤولیت اجتماعی
3- سازگاری: شامل توان حل مسائل و آگاهی به واقعیت
4- مدیریت استرس: شامل کنترل تکانهها و تحمل فشارها
5- خلق و خوی: شامل دید مثبت و خوشبینی
 
که البته گزینههای 1، 3، 4 و 5 نقش بهسزایی در موفقیت‌‌های تحصیلی ایفا میکنند. از طرفی، در تعیین سهم عوامل مربوط به موفقیت تحصیلی تنها 20درصد به IQ اختصاص یافته است که این میزان برای دانشجویانی که در مقاطع بالای تحصیلی قرار داشته و رشتهی تحصیلی خوبی دارند، حتی به مقادیر پایینتری نیز کاهش مییابد. نکتهی حائز اهمیت دیگر آن است که اصولاً هوش شناختی یا IQ را نمیتوان چندان تغییر دارد ولی هوش هیجانی EQ قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء میباشد. پس شناخت EQ یک استفادهی کاربردی نیز خواهد داشت.
 
هیجان خوب، تفکر خوب
هنگامی که احساس خوبی داریم، دنیا را با عینک خوشبینی میبینیم و هر چقدر هوش عاطفی فردی بالاتر باشد، به نقش و تأثیر عواطف بر کنشها و رفتارهایش آگاهتر است و سعی میکند متناسب با موقعیت، بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مسأله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد، میداند که چگونه تأثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح کند و به افکار منفی اجازهی ورود ندهد.
امروزه بین یادگیری، امتحان دادن و نمره گرفتن با آنچه که لازمهی زندگی مدرن و روابط پیچیدهی بین فردی کنونی است، تفاوت زیادی قائل شدهاند. همهی ما انسانهایی را میشناسیم که در ظاهر از تحصیلات بالایی برخوردارند و نمرات درخشانی گرفتهاند، ولی در عمل و صحنهی اجتماع و مسؤولیت، بسیار شکننده و دارای زندگی نه چندان خوب و حتی گاه بسیار ملالتبار هستند. واقعیت هوش هیجانی و مؤلفههای آن در این زمینه نیز می‌‌تواند پاسخگوی بسیاری از چراها باشد، مثل اینکه چرا یک شاگرد اول دانشگاه نمیتواند در کنکور کارشناسی ارشد موفق شود؟
 
وراثت یا محیط کدام یک مؤثرند؟
برخلاف IQ یا هوش عقلانی که بیشتر تحت تأثیر عوامل وراثتی است و در طول زندگی فرد ثابت میماند، هوش هیجانی احتمالاً بیشتر تحتتأثیر شرایط محیطی است. به بیان دیگر، قابلیتهای تشکیلدهندهی هوش هیجانی در مجموع تواناییهایی اکتسابی هستند اما از طرفی سنجش هوش هیجانی عملاً برخی از جنبههای شخصیت را مانند خوشبینی و استقامت دربر میگیرد.
 
چگونه EQ خود را بالا ببریم؟
شناخت احساس خود:
فرد باید قادر به شناخت و پیشبینی احساسات خود در موقعیتهای مختلف باشد. شاید این جمله بدیهی به نظر برسد ولی باید روی آن بیشتر تأمل کنیم. اشخاص زیادی هستند که از احساسات مختلف خود آگاهی ندارند. برای مثال، اینکه «نمیدانم چرا به رغم اینکه خواهان موفقیت در کنکور هستم، ولی هنگام مطالعه بیانگیزه هستم و احساس ناامیدی میکنم؟» اگر جزو این افراد هستید باید فقط یک جمله را مدنظر قرار دهید: «فقط کسانی در کنکور موفق میشوند که در کنار درسخواندن، به موفقیت خود ایمان داشته باشند.»
 
کنترل احساس خود:
شناختن احساسهایی چون استرس، افسردگی، اضطراب، غم و ... هزاران احساس دیگر به تنهایی کافی نیست، بلکه باید آنها را تحت کنترل بگیریم. یک رانندهی خوب نه تنها جای ترمز ماشین را میشناسد، بلکه به هنگام لزوم آن را در اختیار میگیرد و بر آن مسلط است.

برانگیختن و به هیجان آوردن خود:
افرادی که هوش عاطفی بالا دارند، با اندیشیدن به عواقب احتمالی یک عمل، نسبت به انجام دادن یا ندادن آن برانگیخته میشوند. این افراد قدرت دارند که اهداف متعالی خود را تجسم کنند، برنامه بریزند و جهت رسیدن به آنها انرژی بگذارند. پشتکار و اراده، نشانهی برانگیختهشدن آنهاست و این کاری است که کمتر از هوش عقلانی برمیآید. مثلاً به عنوان یک داوطلب کنکور باید آیندهی مشخصی را در ذهن خود داشته باشید و همواره آن را به یاد آورید.
 
شناخت احساسات دیگران:
افراد با هوش عاطفی بالا، هرگز در لاک خود فرو نمیروند تا فقط اسب خود را برانند. آنها تعاملات گستردهای با اجتماع دارند و میتوانند دنیا را از منظر دیگران هم ببینند، لذا این افراد تحمل بالایی نیز دارند. از طرفی این افراد به هیچ عنوان خود را با دیگران مقایسه نمیکنند و در حد تواناییهایشان از خودشان توقع دارند و میدانند که همهی افراد نقطهضعف دارند.
 
نتیجهگیری:
به راحتی میتوان دریافت که تأثیر هوش هیجانی بر موفقیت کمتر از هوش عقلانی نیست و شما داوطلبان کنکور باید بدانید که موفقیت در کنکور فقط مطالعهی دروس و داشتن تسلط کافی بر آنها نیست، بلکه استرس نداشتن و اضطراب و پرهیز از افکار منفی، رمز موفقیت و قبولی در کنکور است.


منبع : سایت گزینه 2
 

رازهای آسان برای شاد زیستن

رازهای آسان برای شاد زیستن

آیا دوست دارید  شاد باشید؟ یا از اینکه با وجود زندگی خوبی که دارید ناراحتید، درمانده اید؟ اگر همین طور اجازه دهید افکار خراب و موجی از انتقادها بروی شما بریزد، به مرور زمان با وجود انرژی های منفی درونیتان، تبدیل به فردی افسرده و مضطرب می شوید.

در این مقاله با روشهای کاملاً آسان می توانید بدون اتلاف وقت، لبخند را همواره بر لب خود هدیه کنید. در واقع این تنها به افکارتان بستگی دارد. 50% دلایل ناراحتی شما به دلایل ذاتیست که از فطرت ما سرچشمه می گیرد که به اصطلاح به آنان "نقاط تعادل" گفته می شود، 10% به عوامل بیرونی زندگی و 40% تنها به خود ارادی ما بستگی دارد، اینکه چطور با وقایع زندگی برخورد کنیم، از پس استرس ها بر بیاییم و از وقت و نیروی خود نهایت بهره را ببریم.

"کاترلین بیرندورف" در کتاب خود به نام "آوای نه اتاق شادی" می گوید: "در حقیقت این خود ما هستیم که با تمرکز به همان شادی کمی هم که داریم، می توانیم آن را افزون کنیم و از روحیه ای شاد برخوردار شویم"، هر فردی با تغییر نگرش نسبت به محیط پیرامون خود، می تواند ضمن افزایش امواج مثبت، (همچون، سفر، اعمال فعالیتهای مورد علاقه، ...)، ناخودآگاه از شادی ناشی از آنها خرسند خواهد شد. در واقع این طور فرض کنید که هر مکان در هر زمانی از زندگی روزانه شما می تواند به نوعی برای شما یک تفریح است، بطور مثال، تختخواب در اتاق خواب، دفتر کار به عنوان راهی برای پول درآوردن و لذّت خرج کردن، اتاق پذیرایی به عنوان خاطرات و جایگاه جمع شدن دوستان در کنار هم یا هر چیز با ارزش دیگری مثل سلامتی، امنیت مالی و ...می تواند باعث خوشحالی شما باشند، شما می توانید برای تثبیت این وضعیت از چهار عملکرد زیر پیروی کنید:

1-     فداکاری بیش از حدّ، موجب دردسر است!

درست است که باید به فکر دیگران بود و فداکاری کرد، امّا در زندگی سعی کنید ابتدا به خود و روحیاّتتان توجه کنید، برای مثال به هنگام وضعیت اضطراری در پرواز، اگر قرار باشد از ماسک اکسیژن استفاده کنید، مطمئناً منطق حکم می کند برای فرد کناری خود فداکاری نکنید و ماسک را برای خودتان استفاده کنید، این خودخواهی نیست بلکه رهایی از مرگ است.

شاید خیلی افراد را دیده اید که دائماً در حال کمک به دیگران هستند، بطور مثال، وظایف همسر، فرزند، همکار و ... را به تنهایی انجام می دهند، با نگاهی به آنها می بینید که دیگر حتّی لحظه ای برای فکر کردن به علائق شخصی خود ندارند و انرژی خود را تماماً در اختیار دیگران قرار داده اند.

از همین امروز تصمیم بگیرید محدودیت های شاد بودن خود را بردارید و به سلامت روحی خود بیشتر اهمیّت دهید، بعد از شام پیاده روی کنید، صبح قبل از کار به ورزشهایی همچون شنا بپردازید، در واقع دست به کارهای جدیدی بزنید تا نیروی تحلیلی خود را دوباره باز یابید. به این فکر کنید که خود نوعی شما قوی ترین فرد برای کمک به این وضعیت نابسامانتان است.

2-     امروز را از دست ندهید و از همین لحظه ی حال لذّت ببرید

کودکی خود را بیاد آورید، وقتی والدینتان شما را به پارک می بردند، راحت گوشه ای می نشستند و شما با خیال راحت با بچّه های دیگر بازی می کردید و چه صبورانه شما را نگاه می کردند، امّا امروزه اگر وقت کنید و کودک خود را به پارک ببرید، تمام مدّت این جمله از دهانتان شنیده می شود، "زودباشید، بازی بس است، دیر شد!" سعی کنید با آنها هم بازی شوید، با این کار لحظات خوش کودکی دوباره در ذهنتان پدیدار می شود و ناخودآگاه از این حالات لذّت می برید.

3-     درد خود را بشناسید!

هر چیزی در این دنیا دارای انرژی محدود است، از وسایل مصنوعی همچون تلفن گرفته باید شارژ شوند چه برسد به شما که انسانید، سعی کنید وقتی برای تنهایی خود قائل شوید، در این لحظات تمامی خاطرات بد و انرژی منفی را از خود دور کنید، لطفاً بهانه تراشی نکنید، مشغولیتهایی چون کار، بچّه داری و ... همگی بهانه است، این کار تنها فرصتی کمی از وقت شما را می گیرد. برای این تخلیه انرژی منفی و بازیافت سلامت روحی، حتماً لازم نیست در جزیره ای زیر یک درخت نخل بخوابید! در هر جایی کافیست لحظاتی چشمان خود را بسته و تنها باشید.

با شناخت روحیّات خود، سعی کنید بفهمید چه کاری بیشتر شما را خوشحال می کند، شنا، پیاده روی، کافی شاپ، صرف یک قهوه در خانه یا محیط کار، کمک به دیگران، صحبت با همکار، دوست، همسر....با این کار می بینید که برای اینکه شاد باشید، حتماً لازم نیست دست به کارهای خارق العاده ای بزنید.

4-     درگیریها خیلی هم بد نیستند!

در حین سختیهاست که هر آدمی پخته می شود، برای مثال برای شروع و اتمام یک پروژه ی کاری، با همفکری و گذراندن موانع حین کار با کمک همکاران، لذّت پیروزی و موفقیّت را تجربه می کنید. وقتی چیزی وفق مراد شما نباشد، مجبورید برای نیل به آن هدف چه کاری و چه در زندگی، نقاط مشترک روحیّات خود را با آن مشکل سازگار کنید، این خود یک موفقیّت است.

در مسائل زناشویی به جای دعوا و درگیری، از طرف مقابل بخواهید برای یکدیگر زمانی را گذاشته تا با خونسردی مشکلات را باز کرده و بدون اینکه به جسم و روح همدیگر لطمه ای وارد کنید، راه حلّی اساسی بیابید.

همواره با دوستان و افراد در ارتباط باشید، مطالعات حاکی از آن است که تنها راه حلّ مشکلات روابط اجتماعی، افزایش این روابط است چه کاری و چه خانوادگی، مسلماً در این روابط همیشه ناسازگاری هایی هم وجود دارد که با روش قبل سعی کنید با صحبت و معاشرت بیشتر بر این درگیری ها پیروز شوید. فراموش نکنید مشکلات بخشی از زندگی شماست.

چرا در زندگی احساس شادی نمی کنید؟

چرا در زندگی احساس شادی نمی کنید؟

"آنگاه که زندگی همچون ترانه ای جاری می گردد، تبسّم آسان است، امّا ارزش لبخند زمانی دو چندان است که در شرایط نابسمان و سخت نیز لبخند را بر لب داشته باشید!"

"الا ویلرویلکاکس "

غم و اندوه حالتی است که به دلیل متمرکز شدن بر اشتباهات گذشته و آن چه در طول زندگی از دست داده ایم برایمان به صورت عادت در آمده است.

"تنها دلیل این که چرا شما هم اکنون، خوشی و سعادت را تجربه نمی کنید این است که فقط به آن چه که ندارید فکر می کنید و دائماً بر آنها تمرکز دارید"      "آنتونی دیملو"

غم و اندوه عادتیست که بر اساس آن دنیا را از دیدگاه کمبود و نقصان طبقه بندی می کنید و به طور مداوم به کمبود آن چه که خود را شایسته آنها می دانیم مثل، پول، سلامتی، عشق، دوستی و حتّی اوقات فراغت می اندیشید. بارها و بارها توّهماتی را در ذهن خود جای می دهید که احساس غم و اندوه می کنید.

در حالی که می توانید شاد باشید اگر طبق آن جهان را از دیدگاه آن چه که دارید و آن چه درست است بنگرید. انسانهای شاد و خوشحال از نیروها، استعدادها و توانایی هایشان همیشه شاد و راضی هستند و خود را با دیگران مقایسه نمی کنند. آنها از نیروها، اموال و قدرت دیگران نمی هراسند و به آنها غبطه نمی خورند. شادی و خوشحالی در نتیجه به وجد آمدن از آن چه که هستید، آن چه که دارید، آن چه می توانید بشوید و برخورداری از این دانش که موجودی الهی هستید که همواره مورد رحمت بی کران خداوند است، حاصل می شود.

غم و اندوه از قانون کمبود و نقصان نشأت می گیرد و با توجه به قانون وفور نعمت از جانب خداوند متعال که همیشه در دسترس شماست می توانید این حس را از بین ببرید. خداوند در همه جا و همه وقت همراه ماست و رحمت وی قلمرو خاصّی ندارید و شامل همه ی بنده هاست، وی هیچ استثنایی بین بنده های خود قائل نشده بلکه تنها خود ما هستیم که لیاقت استفاده از این نعمات را تعیین می کنیم. هرگز! هرگز! در مقابل اندوه تسلیم نشوید. همواره حتّی در حال وقایع ناگوار و سختی ها، سپاسگزار خدواند باشید، چرا که پشت هر ابر سیاهی، نوری می تابد که ما از علّت و زمان آن آگاه نیستیم. تنها اوست که صلاح بنده ها را می داند، پس قضاوت نیز به عهده ی اوست. احساس حقارت نکنید و سعی کنید پرتوهای شادی و دوستی را از خود ساطع کنید، چهره ای عبوس نداشته باشید، با لبخند و رویی خوش در سیر زندگی و برخورد با دیگران، عشق و حسن نیّت خود را نسبت به هر موجود زنده ای نشان می دهید، شاید در ابتدا کمی سخت باشد، کافیست امتحان کنید!

"پروردگارا یاری ام ده تا در دل های غمگین، بذر شادمانی بکارم"  فرانسیس مقدّس


به نقل از مردمان

5 تمرين براي تقويت عضلات شکم

5 تمرين براي تقويت عضلات شکم

ورزش شنا

"اگر لباس‌هايتان دارد يکي‌يکي برايتان تنگ مي ‌شود، با اين برنامه همراه شويد؛ يک برنامه تمريني با اين نتايج احتمالي: شکمي ‌صاف‌تر و عضلاني‌تر پس از 6 هفته." بنجامين هندريکسن، مربي مرکز ورزشي چلسي پير نيويورک، پس از اين تبليغ درباره برنامه‌اش مي ‌گويد: "همه اين تمرين‌ها، حرکاتي چندعضله‌اي هستند که ضمن تقويت تک‌تک عضلات، باعث هماهنگي آنها هم مي ‌شوند. ضمنا، چون به جاي نشستن روي يک دستگاه، کل بدن‌تان را حرکت مي ‌دهيد، شدت متابوليسم‌تان هم افزايش پيدا مي ‌کند. حسن اين برنامه، امکان انجام آن در منزل است. خب، آماده؟ حرکت!" ...

وسايل مورد نياز

- زمان‌سنج يا ساعتي که عقربه دقيقه‌شمارش را به راحتي ببينيد

- پله يا جعبه‌اي به ارتفاع 8 تا 12 اينچ (20 تا 30 سانتي‌متر)

- مبتديان از يک پله و ورزشکاران پيشرفته از دو پله استفاده نمايند.

شيوه انجام برنامه

با 5 دقيقه راه رفتن يا دويدن درجا، خود را گرم کنيد. سپس، هر يک از پنج تمرين را به مدت يک دقيقه انجام دهيد. پس از يک دقيقه استراحت، چرخه حرکات را مجددا به ترتيب زير تکرار کنيد:

- مبتديان، 3 بار کامل

- ورزشکاران پيشرفته، 5 بار کامل

اين برنامه را سه روز غيرمتوالي در هفته انجام دهيد. يک بار در هفته، به زمان‌سنج توجه نکنيد و با تمرکز روي فرم حرکت، هر تمرين را 10 بار انجام دهيد.

شنا

دست‌ها را روي زمين و زير شانه‌ها بگذاريد و روي پنجه‌ها بلند شويد. پاها به اندازه عرض شانه از هم باز باشند. آرنج‌ها را به بيرون خم کنيد و بدن را مطابق شکل، تا نزديکي زمين پايين بياوريد. شکم را محکم و بدن را از سر تا مچ پا در يک امتداد بگيريد. با حفظ حالت پنجه‌ها، زانوها را زمين بگذاريد و با فشار بر دست‌ها از زمين فاصله بگيريد. در اوج حرکت، پاها را صاف کنيد. سپس حرکت را مجددا تکرار نماييد.

اين حرکت چه اثري دارد؟

ترکيب شناي معمولي و شناي آسان‌تر روي زانو، باعث افزايش قدرت و زيبايي بالاتنه مي‌ شود.

(تصوير  بالا)

دراز و نشست

دراز نشست آرنج به زانو

به پشت روي زمين بخوابيد. زانوها خم و کف پاها در تماس با زمين باشند. دست‌هايتان را کنار سر بگيريد و هم‌زمان سر و پاها را چند سانتي‌متر از زمين بلند نماييد.

عضلات شکم را آن‌قدر منقبض کنيد که آرنج‌ها و زانوها به هم برسند و وزن‌تان روي باسن بيفتد. کمي ‌مکث نماييد و برگرديد. در تمام مدت يک دقيقه، سر و پاها را زمين نگذاريد. در صورتي که واقعا توان انجام اين حرکت را نداريد، کمرتان را روي زمين بگذاريد و باسن و شانه‌ها را به طرف يکديگر جمع کنيد.

اين حرکت چه اثري دارد؟

نزديک کردن هم‌زمان آرنج‌ها و زانوها، باعث هماهنگي بالاتنه و پايين تنه و تقويت قدرت شکم و آمادگي بدن مي ‌شود.

پله‌نوردي

پله‌نوردي

مقابل پله بايستيد. پاهاي‌تان، جفت و دست‌هايتان، در دو طرف آويزان باشد. در حالي که سرتان را بالا نگه داشته‌ايد و شکم‌تان را سفت کرده‌ايد، پاي چپ را استوار روي پله بگذاريد. با فشار بر پاي چپ، روي پله برويد و زانوي راست را آن‌قدر بالا بکشيد که ران‌تان موازي زمين شود. لحظه‌اي مکث کنيد. سپس پاي راست را پايين بياوريد و بعد، پاي چپ را کنار آن بگذاريد. در ادامه، ابتدا پاي راست را روي پله بگذاريد و پس از آن پاي چپ را بالا بياوريد. پاهاي‌تان را به تناوب عوض کنيد.

اين حرکت چه اثري دارد؟

اين حرکت، علاوه بر شبيه‌سازي ضروريات زندگي روزمره، مثل بالا رفتن از پله، عضلات درگير را تقويت مي‌ کند و بلند شدن پا، تعادل را افزايش مي ‌دهد.

لانج چرخشي از پهلو

لانج چرخشي از پهلو

بايستيد و پاهاي‌تان را به اندازه عرض شانه باز کنيد. دست‌هايتان را مقابل سينه بکشيد و انگشتان را در هم قفل کنيد. يک گام بلند به سمت چپ برداريد و بالاتنه را به طرف چپ بچرخانيد. زانوي چپ را خم کنيد و باسن را تا جايي که زانو عمود بر پا باشد، پايين بياوريد. با فشار بر پاي چپ، به حالت اول برگرديد و حرکت را تکرار نماييد. پس از يک دقيقه، سمت حرکت را عوض کنيد.

اين حرکت چه اثري دارد؟

حرکت به پهلو، شما را وادار به ايجاد توازن و هماهنگي بين بالاتنه و پايين‌تنه مي‌ کند.

 

خيز

خيز

حالت شنا بگيريد. دست‌هايتان را صاف، زير شانه‌ها روي زمين بگذاريد. زانوي راست را خم کنيد و پنجه پاي راست را مطابق شکل، زير بدن بگذاريد. پنجه‌ها را از زمين بکنيد و باسن را بالا دهيد. هم‌زمان پاهاي‌تان را طوري جابه‌جا کنيد که اين بار، پاي راست، کشيده و پاي چپ، خم باشد. با تناوب جابه‌جايي پاها، حرکت را تکرار نماييد.

اين حرکت چه اثري دارد؟

اين حرکت قديمي، اما خوب، ضربان قلب را بالا نگه مي‌دارد و با سوزاندن کالري، به نابودي چربي کمک مي‌ کند.

به خودتان نمره بدهيد

هر تکرار کامل را يک امتياز بشماريد. پس از هر تمرين امتيازهاي‌تان را جمع بزنيد. تلاش کنيد که بدون قرباني کردن فرم صحيح حرکات، هر جلسه به مجموع امتيازتان اضافه کنيد.

منبع:fitness       

ترجمه: دکتر هومن خليقي

انگیزش تحصیلی

انگیزش تحصیلی

انگیزش تحصیلی

آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که چرا بعضی ها انگیزش پیشرفت سطح بالایی دارند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می کنند ، درحالی که عده ای دیگر انگیزه ی چندانی برای پیشرفت ندارند و برای کسب موفقیت از خود تلاشی نشان نمی دهند؟؟؟

انگیزش تحصیلی(academic motivation ) چیست؟

کودکان به طور طبیعی با انگیزه برای یادگیری متولد می شوند. دست زدن کودک به اشیا،غذا خوردن بدون کمک دیگران، راه رفتن و... از جمله ی اولین انگیزش ها برای یادگیری است که بعدها پاسخگوی فعالیت های وابسته به مدرسه مانند خواندن و نوشتن است.

زمانیکه کودکان انگیزه ای برای یادگیری ندارند، یعنی مانعی در راه انگیزش طبیعی آنها وجود دارد، احساس می کنند که به خوبی نمی توانند وظایف مربوط به مدرسه را انجام دهند و در نتیجه تلاششان را متوقف می کنند، یا به اندازه ی کافی تلاش جدی از خود نشان نمی دهند.این قبیل کودکان،براحتی سرخورده( frustrated ) می شوند واز آنجا که تلاششان را متوقف می کنندویادگیری آنها با موفقیت همراه نمی شود، تجربه ی شوروهیجان( thrill ) ناشی ازیادگیری مباحث جدید را کسب نمی کنند و معتقد می شوند همه ی موفقیتها به شانس و تصادف یا اوضاع و احوال( circumstance ) مربوط است.

برخی عوامل اثر گذار بر یادگیری ، مثل : یاد نگرفتن ، وجود مشکلاتی در خلق و خو ( temperament ) ،به تاخیر انداختن امور، فشارهای روانی و افسردگی ( depression )،یادگیری در مدرسه را سخت تر می کنند.

سه عامل ابتدایی در مدرسه ممکن است باعث انگیزش تحصیلی پایین در دانش آموزان شود:

  1. کودکانی که والدین یا همسالان آنها ، فکر می کنند مدرسه مهم نیست و اهمیت مدرسه را تشخیص نمی دهند و دائم این مسئله رادرگوش کودک می خوانند.
  2. رقابت در مدرسه ، برای کودکانی که ممکن است هرگز بهترین نباشند . گرچه آنها می توانند مطالب آموزشی فراوانی یاد بگیرند ولی موفقیت را تجربه نمی کنند یا موفقیت آنها تشخیص داده نمی شود.
  3. در برخی موارد، والدین انتظاراتی غیرواقع بینانه دارند که می تواند موجب مایوس شدن فرزندانشان شود.

افزایش انگیزش تحصیلی

آموختن عادات مطالعه ی صحیح و مفید و فراهم آوردن فرصت کسب موفقیت برای خود ، دارای اهمیت فراوان است.

  1. وقتی برای خود مقرراتی در درس خواندن یا تفریح کردن ، در نظر می گیرید ، در برابر خود، قاطع و منصف باشید.
  2. برای مطالعه ی خود هدف های کوتاه مدت در نظر بگیرید و در صورت رسیدن به آن هدف ، پاداش و در غیر این صورت خود را تنبیه کنید.
    (مثلا" اگر فردا برنامه ی خود را به موقع انجام دادم ، حق دارم نیم ساعت از اینترنت استفاده کنم . اگر 3 روز متوالی از برنامه ام عقب ماندم ، یک هفته حق استفاده از اینترنت را نخواهم داشت.)
  3. تلاش کنید با اعضای خانواده روابط نزدیک و صمیمی داشته باشید، چون در هنگام درس خواندن به حمایت و کمک و آرامش نیاز خواهید داشت. سعی کنید در کنار خانواده ی خود، اوقات خوش و مرفحی داشته باشید .
  4. سعی کنید خیلی خوب و دقیق و منطقی (به دور از حرف و سخن دیگران ) به علایق و استعدادها و تواناییها و اهداف خود فکر کنید تا جایی که برای خودتان ، قانع کننده و آشکار باشد.
  5. وقتی موفقیتی بدست می آورید هر چند هم که کوچک باشد ، معتقد باشید که آن در نتیجه ی سعی و تلاش شما بوده ، نه شانس و اتفاق و...
  6. شما برای کسب انرژی لازم برای رسیدن به یک هدف (قبولی در کنکور) باید انگیزه ی قوی داشته باشید. انگیزه هم وقتی قوی می شود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور!

یعنی اینکه شما معتقد به ادامه تحصیل وداشتن زمینه ی شغلی مناسب باشید ،نسبت به مطالعه ، سطح سواد ، موقعیت اجتماعی و... احساس نیازکنید، از خواندن مطالب مورد علاقه ی خود لذت ببرید و نسبت به عملکرد خود احساس رضایت داشته باشید. نه اینکه به خاطر ترس از حرف دروهمسایه و فامیل ، به خاطر اینکه پدرو مادرم ازمن خواستند و چنین انتظاری دارند، درس بخوانید ، این دلایل شاید برای ایجاد انگیزه خوب باشند ولی برای پایدار نگه داشتن انگیزه به دلایل و عوامل درونی نیازمندیم.

(مثل کسانی که دائم می گویند:"خوب ، این همه لیسانس بیکار، اصلا" واسه چی آدم باید درس بخونه؟!" خوب چنین کسی ، هیچ اعتقادی به ذات ادامه تحصیل ندارد ، تنها هدفش شغل بوده ، که آنهم به خاطر دیدن چند تجربه ی اتفاقی ، به سرعت زیر سوال رفته، پس نمی توان از این


شخص انتظار انگیزه ی بالا برای درس خواندن و قبولی داشته باشیم ، مگر اینکه نگرش و دید خود را نسبت به مسائل تغییر دهد.)

نکاتی در زمینه ی افزایش یادگیری

  1. شما باید با برنامه درس بخوانید ، اگر برنامه ریزی زمان بندی شده برای خود نداشته باشید، هرچقدر هم که درس بخوانید و نمره ی خوب بگیرید، هیچگاه متوجه ی جایگاه خود نمی شوید. متوجه نمی شوید در چه اوقاتی، چه درسی را بهتر می فهمید و یاد می گیرید ، متوجه نمی شوید چه زمانهایی را بی خود از دست داده اید . اصلا" تشخیص نمی دهید که برای چه درسی چقدر باید وقت بگذارید وچه درسی را به چه روشی بخوانید.
    پس یک برنامه ریزی زمان بندی شده ، هرچقدر هم که ساده باشد ، خیلی چیزها را مشخص می کند.
    {برای این منظور می توانید به جدول خود کنترلی اسکینر، موجود درصفحه ی کنکور، مراجعه کنید.}
  2. سعی کنید مکانی که در آن درس می خوانید ساده و آرام (نه سکوت محض)، حتی المقدور در منزل خودتان باشد . در غیر این صورت می توانید از کتابخانه ی نزدیک محل سکونت خود استفاده کنید.
  3. سعی کنید همیشه به کارهای مدرسه و درس خواندن ، الویت دهید و بعد از انجام آنها به فعالیتهای دیگر(تماشای تلویزیون ، استفاده از کامپیوتر، تفریح ، مهمانی و...) بپردازید.

برای تفریحات خود هم برنامه ی زمان بندی شده داشته باشید. حتما" برایتان پیش آمده که در طول روز 8 ساعت می خوابید و مثلا" 4 ساعت درس می خوانید ، ولی هرچقدر فکر می کنید ، نمی دانید 12 ساعت بقیه را چه کار کرده اید؟!!!
این همان وقت تلف شده است ، شما چون نمی دانید در آن زمان طولانی ، چه کار خاصی انجام داده اید، پس به نظرتان می آید که با اینکه هیچ تفریحی نداشتید ، باز هم نتوانستید درس بخوانید و ساعات مطالعه اتان بسیار کم است ولی خسته اید و نتیجه ی مطلوبی هم نمی گیرید.
چرا؟

  1. چون برای آن 12 ساعت برنامه ای نبوده و خیلی راحت به هدر رفته بدون اینکه احساس کنید کار خاصی انجام داده اید.
    اما اگر دیروز برای این 12 ساعت برنامه می ریختید( 10 تا 11 شب ، استفاده از اینترنت- 1 تا 3 ظهر، دیدن فیلم سینمایی کمدی – 5/5 تا 6 عصر، حرف زدن با تلفن – 5/8 تا 9 شب، کمک به مادر با شستن ظروف شام و....) آخر شب فردا با رضایت خاطر و بدون احساس بطالت ، به کارهایتان نگاه می کردید.

اگر قبلا" مشکلاتی در زمینه ی پیشرفت تحصیلی داشته اید:

  1. درباره ی آن مشکل خوب فکر کنید و با معلمها و مشاورین و پدرو مادر خود ، مشکل را در میان بگذارید تا بتوانید نقاط ضعف را شناسایی کنید و قبل از اینکه مزمن و کهنه شود ، راه حلی برایشان پیدا کنید.(مثلا"دوست نداشتن درس خاصی ، احساس یاد نگرفتن درس خاصی، اضطراب امتحان ، خوب درس نخواندن و.....)
  2. در حین رفع نقاط ضعف ، روی نقاط قوت و تواناییهای خود نیز تاکید کنید و برای پروراندن آنها هم برنامه بریزید . دانستن نقاط ضعف نباید باعث شود که شما کل تواناییهایتان را زیر سوال ببرید.
  3. به تناسب پیشرفتها ، پاداشهایی را برای خودتان درنظر بگیرید.
    هرچند وقت یکبار به عنوان پاداش به کارهای بسیار مورد علاقه ای که برایتان لذت بخش است ، بپردازید. مثلا" به خودتان قول بدهید که اگر یک هفته ی کامل از شنبه تا پنج شنبه ، برنامه اتان را به موقع به انجام برسانید و از برنامه عقب نیفتید ، جمعه ی آن هفته را به کوه بروید.
  4. عوامل مخل یادگیری را محدود کنید .
    (زیاده روی در تماشای فیلم و تلویزیون ، انجام بازی های کامپیوتری یا استفاده ی بیش از حد از اینترنت ، بیرون رفتن از خانه به منظورهای مختلف و مکالمه ی بیش از حد با تلفن وخواب بیش از اندازه و....)
  5. ساعات مطالعه ی خود را کم کم (حتی اگر شده روزی 10 دقیقه ) ولی پیوسته افزایش دهید .مثلا" یک روز 7 ساعت مفید درس نخوانید و 3 روز بعد روزی 2 ساعت ، مگر اینکه اتفاق غیر مترقبه ای افتاده باشد.
    چون 50% کارآیی مدت مطالعه بستگی به عادت مطالعاتی شما دارد.
  6. از هدف هایی که نیازمند تلاش ، ولی قابل دسترسی اند، استفاده کنید . برای خود ، هدفهای بسیار سطح بالا که امکان دسترسی به آنها بسیارمشکل یا غیر ممکن است ، در نظر نگیرید.
  7. مراقب تاثیر مخرب رقابت بیش از حد باشید . به جای اینکه خود را با دیگران مقایسه کنید ،همیشه خود را با دیروز خودتان مقایسه کنید.
  8. برای خود علایق و یادگیری های جدید بوجود آورید ، چون لذت یادگیری های قبلی ، یادگیری های آتی را تشویق می کند.

گفتگو با خدا

گفتگو با خدا

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت، این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند. این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد .

Interview with god

گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

So you would like to Interview me? "God asked."

خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟

If you have the time "I said"

گفتم : اگر وقت داشته باشید .

God smiled

خدا لبخند زد

My time is eternity

وقت من ابدی است .

What questions do you have in mind for me?

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟

What surprises you most about humankind?

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

Go answered ….

خدا پاسخ داد ...

That they get bored with childhood.

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .

They rush to grow up and then long to be children again.

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .

That they lose their health to make money

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.

And then lose their money to restore their health.

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .

By thinking anxiously about the future. That

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .

They forget the present.

زمان حال فراموش شان می شود .

Such that they live in neither the present nor the future.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .

That they live as if they will never die.

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .

And die as if they had never lived.

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

God's hand took mine and we were silent for a while.

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .

And then I asked …

بعد پرسیدم ...

As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟

God replied with a smile.

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .

To learn they cannot make anyone love them.

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .

What they can do is let themselves be loved.

اما می توان محبوب دیگران شد .

learn that it is not good to compare themselves to others.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .

To learn that a rich person is not one who has the most.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .

But is one who needs the least.

بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.

یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .

And it takes many years to heal them.

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .

To learn to forgive by practicing forgiveness.

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .

To learn that there are persons who love them dearly.

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .

But simply do not know how to express or show their feelings.

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .

To learn that two people can look at the same thing and see it differently.

یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .

To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.

یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .

They must forgive themselves.

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .

And to learn that I am here.

و یاد بگیرن که من اینجا هستم .

Always

همیشه

اثری از ریتا استریکلند

 از تبیان

نیروی تفکر، خلّاقیت برای زندگی دوباره

نیروی تفکر، خلّاقیت برای زندگی دوباره

چطور می توانید با دور ساختن ترس ها و تقویت ذهن، خلّاقیت و امیدی دوباره در زندگی، بذر خوشبختی را بکارید و در ادامه با قوای ذهنی بیشتر، مسیر زندگی پرپیچ و خم را طی کنید.

شاید در پاسخ به این سوال، هر کدام پاسخی سطحی داشته باشید نه علمی، اگر از چشمهایتان برای کشف حقایق و دیدی عمیق بهره نبرید، مثل یک نابینا هستید، و اگر از قدرت درک و عقل خود برای داشتن تفکّری دقیق و صحیح پیش نرویم، گویی که مغزی نداریم، در واقع هر عضوی از بدن بدون بهره گیری لازم، بلااستفاده است.

انسان همواره به دلیل موهبت الهی عقل، شعور، از دیگر مخلوقات متمایز است، امّا چیزی که مهم است، چگونگی استفاده از این برتریست. مثال ساده اینکه برای کسب تحصیلات خود از ابتدا تا درجات بالا از قدرت ذهن و عقل خود بهره می گیرید.

ارن نایتینگل یکی از متخصصین در این علم می گوید، تمام امور روزمره ما در گذشته، حال، آینده همگی وابسته به مغز، قدرت تفکر و ذهن ما دارد، اگر ناگهان در یک تصادفی، صدمه ای مغزی ببینیم، بطور مثال، دیگر قادر به خواندن و نوشتن نباشیم، فرقی نمی کند در چه موقعیتی باشیم، حتی انسانهایی در پستهای مهمی چون مدیریت، دیگر نمی توانند، خود را در موقعیت شغلی قبلی خود حفظ کنند.

در واقع درک و تفکّر نتیجه ی بکار انداختن ماشینی در زندگی ما بنام مغز است، که در صورت عدم فهم و درک، با تحت شعاع قراردادن جسم، موجب اختلال در عملکرد ما در زندگی خواهد شد و در ادامه دیگر انگیزه ای برای کار، عشق ورزیدن به والدین، همسر، فرزند و اطرافیانمان نخواهیم داشت.

بله! حقیقت این است که قدرت ذهن بشر از چنان نیرویی والا برخوردار است که قادر است ظرف یک لحظه تمام کره زمین خاکی به همراه آدمیان آن را بر باد دهد.

همانطور که می دانید، کشور آمریکا از ابتدا نیز توسط ملّیت های مختلفی چون اسپانیایی ها، فرانسوی هاو... کشف شد، و بعد از آن هجومی از مردم سرتاسر جهان به آنجا آغاز شد، آیا می دانید براستی چطور برخی افراد با مهاجرت به آنجا ثروتمند شدند؟ بیشتر این مردم از ابتدا حتّی زبان امریکایی و فرهنگ آنها را هم نمی دانستند، امّا به تدریج با بهره از ذهن خود، با یادگیری زبان و درک چگونگی ارتباط مردم در آنجا، توانستند زندگی خود را رونق دهند.

اگر با خود صادق باشیم، می بینیم که شاید اصلاًً گاهی اوقات زحمت فکر کردن را هم به خود نمی دهیم یا تنها با نگاهی گذارا به مسائل، تنبلی و کندی ذهن را در خود پرورش می دهیم.

با تقویت و استفاده ی بهینه از قدرت تفکر و ذهنتان می توانید بر مشکلات و وقایع زندگی خود مسلط شوید، مغز و قدرت تفکر شما، همان نیروی عقل و فکریست که از زمان های کهن تا به حال، منجر به ساختن دیوار عظیم چین، برج ایفل، تخت جمشید، ...و در نهایت ساخت نیروی سوخت اتم شده است. تمامی این ها سرچشمه از خلاقیّتی است که از قدرت ذهن بشر منشاء گرفته است.

بدون مغز و ادراک ناشی از آن، عملاً دیگر توان هیچ حرکت جسمی را نیز نداریم، یا بهتر بگوییم شما به عنوان اشرف مخلوقات، با بزرگترین موهبت الهی، قدرت شعور و ذهن می توانید دنیا را تکان دهید و تحولاتی عظیم را ایجاد کنید. پس از همین امروز با این اندیشه و بهره گیری کامل از قدرت خلّاقیت خود، می توانید به عنوان فردی برتر در خانواده و محیط کار خود برای نیل به اهداف و موفقیت های جدید گام بردارید.

امروز، روز شماست، تنها بستگی به خودتان دارد، بایستید و عزم خود را برای تغییر اوضاع نابسامان زندگی خود جزم کنید، به یاد داشته باشید قدرت تفکر چیزی نیست که تنها به زبان آید و عملی نشود، ابتدا به خوبی فکر کنید، مراحل راه را مرور کنید و بعد برای رسیدن به نتایج پیش روید.

برخورد با افراد منفی گرا

برخورد با افراد منفی گرا

مطمئناً شما نیز در زندگی با افرادی روبرو شده اید که دائماً با نیش و کنایه حرف بزنند، در برخورد با این اشخاص، احساس می کنید انرژیتان تحلیل رفته و بعد از آن است که حس پرخاشگری، استرس، حقارت، و انبوهی از افکار منفی در ذهنتان انباشته می شود. در واقع این خود شما هستید که با اجازه به آنها و تحت تأثیر این روابط، به همین حالات ادامه می دهید و به تدریج قربانی این افراد خواهید بود. این اشخاص مهارت خاصّی در ایجاد ناامیدی و عدم اعتماد به نفس در قربانی خود دارند و با این روش، شما را از نیل به موفقیت ها و اهدافتان دور می سازند.

شاید در برخورد با فردی ناامید تنها برای ساعاتی از وضعیت و آشفتگی وی، شما نیز ناراحت شوید، امّا افراد به ذات منفی گرا با ظاهری عادی امّا با رفتاری موذیانه در شما استرس و اضطراب مزمن و دیرینه ای ایجاد می کنند که اثرات آن در طولانی مدّت، بطور مزمن باقی مانده و تمام زندگی شما را در بر می گیرد. آنها با تسلط بر قربانی خود، از هیچ تلاشی برای تحلیل انگیزه، ایجاد استرس و ناآرامی در طرف مقابل و در نهایت از دست رفتن وی، ابایی ندارند. دائماً با بیان مشکلات و شکایت از زمین و زمان، شما را بی جهت مورد اتّهام و سرزنش قرار می دهند. اگر جلوی برخورد آنها را نگیرید و به همین رویه ادامه دهید، با ذهنی منفی، رفته رفته، روح شما مرده و انگیزه ای برای ادامه زندگی نخواهید داشت.

"هر احمقی می تواند انتقاد، شکایت و تحقیر کند و این رویه ی افراد نادان است" بنجامین فرانکلین

با یک تست کوچک، می توانید تشخیص دهید که شما نیز جزء افراد منفی هستید یا نه؟

برخوردهای خود را با افراد مختلف و اطرافیانتان مرور کنید، اگر بعد از صحبت با کسی، تغییری در روحیه و رفتار شما ایجاد نشود، این رابطه بی طرفانه و می تواند مفید باشد. اما اگر بعد از ملاقات کسی، احساس تحلیل انرژی، روحیه و خستگی به شما دست داد، طرف مقابل شما فردی منفی گراست، و از طرفی اگر شما در رابطه ای با خالی کردن عصابنیت و ناراحتی های خود بر سر دیگران، احساس سبکی کردید، شما فردی با انرژی منفی هستید.  

در نهایت برای برخورد با افرادی منفی، می توانید چهار راهکار ذیل را رعایت کنید:

1-     به یاد داشته باشید این افراد در برخورد خود با افراد، خیلی ظاهری متفاوت ندارند، آهسته و در خود فرو می روند و در تاریکی خود با کمترین جرقّه ای، ناگهان خود را نمایان می کنند. آنها تنها با دیدگاه خود به دنیا می نگرند و در اصل نمی توانید آنها را تغییر دهید.

2-     حتی المقدور سعی کنید با این افراد تماس کمتری داشته باشید، یا در صورت اجبار مدّت زمان کمتری را با آنها سپری کنید. اگر این شخص، فامیل یا همکارتان است، تنها اجازه دهید هر حرف بی ارزش و کنایه ای که می خواهد بزند، از این گوش بشنوید و از آن گوش در کنید! هیچ واکنشی از خود نشان ندهید. در این بین، از درون، از قدرت روحیه و انرژی مثبت خود برای بازپس زدن تأثیرات منفی حرفهای او، استفاده کنید.

3-     زمانی که وی سر شکایت را باز می کند و در به انجام نرساندن کار یا هدفی، بی دلیل تمام تقصیرات را به گردن شما می اندازد، سعی کنید با تمرکز به نقاط مثبت قضیه و شرح موفقیتهای هرچند کم در آن مسئله، مسیر حرفهای او را تغییر دهید.

4-     روح خود را تقویت کنید. بعد از برخورد با چنین افرادی انرژی خود را بازیابی کنید. با کشیدن چند نفس عمیق، بر خود مسلط شوید و سعی کنید که تمام رسوبات منفی افکار وی را از درون خود بیرون بریزید.

 تنها خود شما هستید که مسئول کیفیت روابط خود هستید. روابط سازگار و غیر سازگار خود را تشخیص دهید. به عنوان انسانی عاقل، می توانید با یافتن روابطی مفید، به استحکام و افزایش سطح روحیه ی خود کمک کنید.

"شما نمی توانید با جنجال، لاپوشانی و نادیده گرفتن سایه ها و دیگر مشکلات عاطفی و جسمی خود، آنها را ازبین ببرید، بلکه تنها راه مبارزه با آنها، تاباندن نور مسقیم و نمایان کردن آنهاست"  شاکتی گاوین

شوخ طبعی در افراد

شوخ طبعی در افراد

در این جامعه ی شلوغ و ماشینی، یکی از خصوصیات ارزشمند، سرحالی و شوخ طبعی موجود در بعضی افراد است. در برخورد اول با فردی با روحیه و شوخ طبع، با خود می گوییم، خوش به حال او، وی همیشه آدم شاد و سالمیست و همواره از اعتماد به نفس بالایی در یک جمع برخوردار است.

البته لازم به ذکر است که "رود مارتین" روانشناسی که در این زمینه مطالعاتی داشته است، چنین معتقد است که یونانیان قدیم همواره بر این باور بودند که آدم های بذله گو در نهایت، کسانی هستند که حدود خود را در برخی موارد رعایت نمی کنند و به حریم خصوصی افراد دخالت می کنند. اینکه یک انسان همواره در حال گفتن لطیفه و خنده های مضحک باشد، نه تنها نشانه برتری او نیست، بلکه در حد افراطی آن، یک نوع بی شخصیتی نیز محسوب می شود.

از نظر وی، بذله گویی مثل شمشیری است که دو لبه دارد، یک لبه ی آن باعث ایجاد و تداوم روابط اجتماعی بهتر می شود و لبه ی دیگر آن موجب تباهی، از دست دادن جلوه ی اجتماعی و در برخی مواقع نیز موجب تیره ساختن روابط وی با دیگران است.

مارتین معتقد است: "نحوه ی اجرای شوخ طبعی، مثل فن بیان است که چگونگی بکارگیری آن و نتایج حاصله موثر از آن، بسیار مهم است" . همواره ما از حس شوخ طبعی خود برای جذب افراد و تقویت روابط اجتماعی بهره می بریم، امّا از طرفی با اجرای غلط و افراطی آن موجب طرد از جانب دیگران می شویم. بطور مثال، کارمندان بی گناهی که همواره با مزاح و بذله گویی های بی مورد برخی از مدیران و منشیان آنها، مورد تمسخر قرار میگیرند! خوب، این اصلاً چیز خوشایندی نیست.

حتی در بعضی اوقات، افرادی هستند که در یک جمع با تعریفات چابلوسانه و بذله گویی های بی مورد در مورد نفری دیگر، سعی در لاپوشانی عیبهای شخصیتی و اجتماعی خود و تخلیه ی عقده های درونی خود را دارند.

بذله گویی به قصد تحقیر

برخی از افراد، صرفاً از این حربه جهت تحقیر، تمسخر و دست انداختن دیگران استفاده می کنند. این افراد با سیاستی خاص هدف خود را پیاده می کنند، آنان با گفتن مسائل زندگی خصوصی دیگری که در جمع حضور ندارد با لحنی تمسخر آمیز و در مقابل سرگرم کردن افراد جمع، باعث بد جلوه دادن شخصیت آن فرد می شوند.

و وقتی بعدها با اعتراض آن فرد روبرو می شوند، تنها با خنده و حالتی دفاعی، سعی در شوخی گرفتن قضیه می کنند، از نظر روانشناسی، این نوع شوخ طبعی ها اثرات مخربی را در روحیه ی افراد دیگر به جا می گذارد و در نهایت بیشتر مردم از این افراد به هر نحوی که شده فراری هستند.

شوخ طبعی مفید

افرادی که از این صفت برتر، بطور صحیح ومفید بکار می برند، همواره با مهربانی، لبخندها، بذله گویی های متعادل، همراه با حس فروتنی و تواضع خود، جوّی صمیمی و گرم را در هر جمعی که باشند ایجاد می کنند. آنها با رفتار خود به نحو احسن، استرس و ناراحتی های جمع را کاهش می دهند و باعث افزایش روحیه و نشاط در مردم می شوند.

مطمئناً شما نیز از همنشینی با این افراد لذّت می برید، چرا که همواره شعار آنها این است: "همه ی انسانها می توانند شاد باشند و دیگران را در شادی خود سهیم کنند"

البته در شناخت این افراد باید کاملاً دقت کرد، چرا که دورویی صفتی است که شاید برخی از این افراد به ندرت، باز هم از خود نشان دهند و پشت سر آدمهای افسرده غیبت کنند.

بذله گویی به ضرر خود

برخی افراد صرفاً شغل آنها بذله گوییست، همچون دلقکها یا کمدین ها، ما از حرفها، شوخی ها، قیافه و... این افراد معروف لذّت می بریم، آنها همواره از دید ما افرادی جذاب به شمار می روند، غافل از اینکه خودشان از درون با تمسخر و خندیدن های مردم، به تدریج با مشکلاتی روحی مثل، تحلیل اعتماد به نفس، افسردگی، خودخوری و... روبرو خواهند شد، و خنداندن مردم به قیمت از بین بردن صفات والای آنها می شود.

همانطور که "کریس وارلی" یکی از کمدین های معروف، در سن 33 سالگی با قرص خودکشی کرد و از دنیا رفت،  وی دچار بیماری "تنفر از خود" شده بود، همانطور که برادر وی، در اینباره می گوید: "خنداندن مردم و شادی دیگران برای کریس وارلی به قیمت جانش تمام شد"

لبخند در زندگی

ما همواره بر کسانی که در حل مشکلات و گذران زندگی خود، با خونسردی و لبخند بر لب، پیش می روند حسرت می خوریم، حقیقت این است که آنها با تبسمی بر لب، نیروی غلبه بر موانع زندگی خود را دو چندان کرده، شما نیز می توانید یک قدم به عقب برگردید و با دیدی بازتر و رویی باز و تسلط بر اعصاب خود به رنگهای نیلی و ملایم تمرکز کنید و بر مشکلات خود غلبه کنید. از نظر روانشناس "مارتین"  به این حالت "شوخ طبعی برای خودسازی" گفته می شود، با این روش، با کمرنگ کردن آشفتگی ذهن، کج خلقی ها و عصبانیت، قادرید با لبخند بر هر فرد یا عاملی که موجب ناراحتی شما می شود، تسلط پیدا کنید، بی اهمیت و گذارا آن را به دست فراموشی بسپارید.

بهترین راه حل برای رهایی از استرس


tanzbazar.blogspot.com بهترین راه حل برای رهایی از استرس
حتی بیشتر از این هم می توانید استرس خود را کم کنید و به خصوص اگر این روش را مناسب با نوع شخصیتتان به کار ببرید می توانید مدت این کاهش را نیز طولانی تر کنید .
استیو ادواردز پزشک و پروفسور روانشناسی ورزش در دانشگاه ایالت اکلاهما می گوید : منافع روانی انجام دادن فعالیت مورد علاقه بسیار بیشتر از منافعی است كه از یك جلسه فعالیت به دست می آورید.
ادواردز 6 نوع ورزش مناسب با شخصیت های مختلف را مشخص کرده است . بهترین نوع ورزش مناسب با شخصیت خود را بیابید و سپس با نکاتی که ما در اختیارتان قرار می دهیم با ما همراه باشید . پس نگرانی را کنار بگذارید و آرام باشید.

1-فرد زیبایی دوست
در ورزش و نرمش ، به صورت هنری پیشرفت کنید . به این صورت كه :

خودتان را چک کنید
آئینه هایی که در اتاقهای کنترل وزن وجود دارند به شما کمک می کنند تا متوجه باشید که چه وقت تناسب اندام شما به هم خورده است . اما باید ببینید که بهترین کار ممکن در این هنگام چیست . پس استرس و نگرانی در قابل کنترل است .
ادواردز می گوید : " برخی معتقدند که این موضوع باعث غرور و خودبینی می شود اما اینطور نیست . این تنها ارج نهادن به داشتن اندامی زیباست . "

یک مهارت ورزشی كسب كنید
ادواردز می گوید: " هر ورزشی که فکر می کنید بهتر می توانید آن را انجام دهید را انتخاب و آن را تمرین کنید . به دست آوردن عنوان قهرمانی در یک مسابقه کنار گذاشتن پرخوری و ترک مشروبات الکلی به شما احساس آرامش و خرسندی می بخشد و باعث کاهش استرستان می شود . "

2-فرد هیجان طلب
برای به دست آوردن هیجان ورزش كنید:

با دویدن خود خطر را همراه کنید
سعی کنید دور ورزشگاه آنقدر بالا و پاییین بپرید و بدوید تا خسته شوید . برای شما رهایی از استرس در خطركردن یافت می شود . ادواردز می گوید : " هرچه بیشتر می دوید سخت تر می شود . اگر چیزی نگرانتان کند یا آشفته شوید بدجور زمین می خورید . ورزشگاه نزدیکتان نیست ؟ روی تپه های ناهموار جلوی درب خانه تان بدوید .

با وزنه کار کنید
تکرار تمرینهای ورزشی را کنار بگذارید . خودتان را درگیر آن نکنید . تکرار را کمتر کنید و بیشتر با حداکثر وزنه ی ورزش های سنگین که می توانید کار کنید . سپس راه را برای حرکات قوی تر باز کنید که كمی خطرناک تر به نظر می رسند .

3- فرد اجتماعی
دوستی و رفاقت با دیگران در ورزش باعث علاقمندی شما می شود پس:

به یک تیم ملحق شوید
تنهایی ورزش کردن اصلا خوب نیست و فقط به نگرانی شما می افزاید . بنابراین برنامه ی خود را با فعالیت های گروهی و ورزشهای تیمی تنظیم کنید .
ادواردز می گوید :" به یک باشگاه دو میدانی یا دوچرخه سواری بپیوندید یا اگر به سالن ورزشی می روید برنامه ی ورزشی ای طراحی کنید که به درد دوستان مضطربی که شرایط شبیه به شما را دارند نیز بخورد .

تمرینات ورزشی خود را تغییر دهید
تمام فعالیت هایتان را بیشتر کنید و هر چند وقت یکبار طوری ورزش کنید که به عرق کردن بیافتید .
ادواردز می گوید :" سعی کنید بازیهایی مانند گلف را امتحان کنید یا عضو یک تیم بزرگ بشوید و کودکتان را با خود به ورزشگاه ببرید "

4-فرد هراسان از مرگ
شما ورزش می کنید که سلامت بمانید اما در عین حال می گویید که ای کاش روش آسانتری برای این کار وجود داشت پس :

خیلی سخت کار نکنید
ادواردز می گوید :" هرچه ورزش برایتان راحت تر باشد بیشتر از آن لذت می برید و در نتیجه استرس شما نیز کمتر می شود. بنابراین از وزنه های معمولی و درحد متوسط استفاده کنید و متعادل تمرین کنید . فقط مدت زمان استراحتتان را کوتاه کنید تا عضلات شما قوی تر شوند.

حواس خود را پرت کنید
کوین برک پزشک و پروفسور روانشناسی ورزش از دانشگاه جنوبی جورجیا می گوید :" فعالیتتان را با چیزی که باعث آرامش شما می شود همراه کنید مانند کتاب خواندن – تلویزیون تماشا کردن یا گوش دادن به موسیقی . بیشتر باید روی آنچه به شما آرامش می دهد ( آهنگهای خوب ) تمرکز کرده و کمتر بر آنچه از آن نفرت دارید تمرکز کنید ( تردمیل و تمرینهای یکنواخت ) .

5-فرد متعصب
دوست دارید تمرینات منظم روزانه داشته باشید پس :

بدن خود را شوکه کنید
برک می گوید : " اگر به سخت تلاش کردن و عرق ریختن معتقدید مطمئن باشید که تنوع به مبارزه ی آن می آید . می توانید دست از آزار یکنواخت ماهیچه ها بردارید و اجازه دهید که آنها با یک روش ریسک پذیر رشد کنند . قبل از این کار یک پوستر ورزشی و چند برگه ی دیگر بگیرید . در برگه ها نام تمرینات را برای عضو مورد نظر بدن بنویسید و بعد طبق آن پیش بروید .

از ساعات شلوغ و پرازدحام بپرهیزید
ایستادن در صف برای کار کردن با وزنه ها با اهداف شما برای به دست آوردن اندامی زیبا تداخل دارد . بنابراین همیشه ساعاتی را برای این کار انتخاب کنید که همه چیز در دسترستان باشد .

6-فرد پرانرژی
شما به باشگاه می روید تا انرژی خود را آزاد کنید.

بعد از ناهار ورزش كنید
ادواردز می گوید :" هرچه بیشتر بدون ورزش سر کنید بیشتر احساس می کنید که استرس دارید . سعی کنید یک ورزش مناسب را حتما در طول روز داشته باشید . اگر می توانید حدود ساعت 2 بعد ازظهر به یک باشگاه بروید . بعد از ناهار چربیهای اضافه می سوزند بنابراین می توانید سریعتر به نتیجه برسید .

همیشه یک راكت دم دست داشته باشید
با قرار دادن ساک ورزشی و دیگر وسایل ورزشیتان در ماشین یا زیر میز کار، هر زمان که اراده کنید می توانید ورزش کنید .
ادواردز می گوید :" این کار باعث ایجاد تنوع در فعالیت هایتان می شود . اگر با ماشین از کنار پارک رد می شوید و فکر می کنید دوست دارید بدوید کفشهایتان را بردارید و حتما این کار را بکنید .

هدف

 


هدف به معنای موضوع یا جایگاهی است که برای رسیدن به آن فکر می کنیم و اعمالی را انجام می دهیم .

هدف آن چیزی نیست که فرد برای رسیدن به آن تلاش می کند و تا زمانی که برای رسیدن به آن انرژی و تلاشی صرف نشود ، هدف محسوب نمی شود . بیان خواسته های خود بدون هیچ تلاشی تنها یک آرزوی کلامی است .

عوامل مهم در تعیین هدف :

1. اهداف واقعی و دست یافتنی باشند:اهداف بلند پروازانه و احساسی بدون توجه به توانایی و امکانات موجود ، موجب اضطراب و دلسردی می شود .

2. اهداف خود را مثبت طرح کنید : به یاد داشته باشید که رسیدن به آن چه که می خواهید از رسیدن به آن چه که نمی خواهید ساده تر است . مثلا برای انتخاب رشته دانشگاهی نگویید : « به شهرستان نمی روم .» بگویید : « می خواهم در تهران قبول شوم . »

3. رسیدن به هدف تدریجی باشد : پس از شناخت علایق و توانمندی خود و تطبیق آن با نیازها ، هدف را مشخص نموده و با حوصله برای رسیدن به اهداف تلاش کنید .

4. هدفتان را متناسب با توانایی و استعداد خود انتخاب کنید .

5. اهداف خود را واضح و شفاف بیان کنید . 

ویژگی های یک هدف خوب :

1. مشخص و معین باشد : وضعیت موجود را نشان داده و آینده را شفاف و روشن بیان کنید . مثلا « باید به جای هفته ای 10 ساعت ، هفته ای 40 ساعت مطالعه درسی داشته باشم . »

2. قابل اندازه گیری باشد : یعنی بتوان با عدد آن را نشان داد و میزان پیشرفت را سنجید .

3. دست یافتنی باشد : چگونگی دسترسی به آن صحیح و مطابق وضعیت موجود باشد .

4. واقع بینانه باشد : برای چنین هدفگذاری بایستی فهرستی از توانایی ها ، استعدادها و علایق خود تهیه کنید ، بعد به خود پاسخ دهید : 

× آیا توانای ذهنی و جسمی و استعداد کافی برای رسیدن به این هدف را دارم ؟ 
× آیا منابع کافی مثل زمان و سایر امکانات لازم را در اختیار دارم ؟

5. قابل ردیابی باشد : یعنی بتوان در هر مرحله مشخص نمود که چند درصد از کار انجام شده است .

6. دارای محدوده زمانی باشد : یعنی زمان شروع و پایان آن کاملا شفاف و مشخص باشد .

راهکارهای عملی در هدف گذاری : 

1. هدفتان را خودتان انتخاب کنید ، اگر موفق به انجام این کار نشوید دیگران برخلاف میل شما برایتان انتخاب خواهند کرد .

2. اهداف خود را الویت بندی نموده و آن ها را واضح و ساده روی کاغذ بنویسید . زیرا موثرترین روش ملموس و عینی شدن اهداف ، ثبت آن ها روی کاغذ است . بسیاری از انسان های موفق بررسی اهداف خود را به صورت روزانه ، هفتگی و ماهانه انجام می دهند .

3. اهداف خود را مثبت و تحقق یافته تعریف کنید .

انسان ها دارای دو نوع ضمیر هستند :

الف - خودآگاه
ب - ناخودآگاه

تمام آن چه که در زندگی انسان ها محقق می شود روزی در ضمیر ناخودآگاه شکل گرفته است ( به آن فکر کرده ایم و آن را تحقق یافته تصور کرده ایم ) به تعبیری زندگی یعنی آن چه شما خواسته اید ، و هر چه امروز شما ندارید ، آن چیزی است که شما آرزویش را نداشته اید .

پس اگر می خواهید ضمیر ناخودآگاه خود را تربیت کنید اهداف خود را مثبت و تحقق یافته روی کاغذ یادداشت کنید . مثلا برای قبولی در دانشگاه بگویید : « من در رشته ... شهر ... پذیرفته شده ام . »

4. اهداف خودرا در ذهن تصور کنید : ضمیر ناخودآگاه فرق بین واقعیت و تخیل را تشخیص نمی دهد و بالاترین سطح پذیرش ضمی ناخودآگا ه در دو زمان است یکی صبح موقع بیدارشدن و دیگری شب موقع خوابیدن .

در این دو زمان سعی کنید اهداف خود را به صورت رنگی و واضح تصویرسازی کنید . مثلا برای قبولی در کنکور خود را در حال ورود و یا قدم زدن در دانشگاه مورد علاقه تان تصور کنید یعنی خود را در آن مکان ببینید .

5. ایستگاه های رسیدن به اهداف را تعریف کنید : یعنی هدف بزرگ را تبدیل به اهداف کوچکتر کنید . مثلا اگر قرار است یک مسافرت طولانی را در 5 ساعت طی کنید آن را به پنج فاصله یک ساعته تنظیم کنید .

6. در رسیدن به اهداف انعطاف پذیر باشید .

7. از اشتباه نهراسید زیرا آن هم قسمتی از یادگیری و پیشرفت به سوی هدف است .

8. بعد از رسیدن به هر مرحله از اهداف ، خود را تشویق کنید .

9. بهتر است برای رسیدن به اهدافتان با خود قراردادی ببندید و حتی از یک دوست خوب و حامی بخواهید به عنوان یک شاهد و مشوق امضا کند و سپس آن را در محلی مناسب و قابل رویت نصب کنید تا هر روز آن را ببینید و شاهد موفقیت خود باشید .

10. اکنون کاغذ و قلم بردارید و طبق مراحل گفته شده هدف خود را تعریف کنید و برای تحقق آن اقدم نمایید .

منبع : بسته آموزشی اشاره

تأثیر الگوهای صحیح خوابیدن در درس‌خواندن

http://gozine2.ir/files/Image/khab.jpg

دکتر خسرو صادقنیت/ فلوشیپ اختلالات خواب و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران

تأثیر الگوهای صحیح خوابیدن در درسخواندن

شاید این سؤال را بارها از خود پرسیدهاید که چه ساعتی و چگونه باید خوابید تا یادگیریهای روز تثبیت شود؟ بعضی از دانشآموزان و داوطلبان کنکور تا بعد از نیمهشب، مشغول مطالعهاند و در چنین افرادی با توجه به مراحل خواب، تثبیت حافظه دچار اشكال میشود. 

اگر در فاصله زمانی رفتن به رختخواب تا هنگام بیدارشدن، از فردی نوار مغزی گرفته شود، 5 مرحله به خوبی مشخص میشود. 4 مرحله اول مربوط به خواب عمیق است و مرحله پنجم كه مورد بحث من است، خواب REM نامیده میشود.
در واقع همین مرحلهیپنجم برای تسهیل جریان تثبیت حافظه یعنی تثبیت آموختههای روز لازم است و چنانچه فردی یك دوره خواب كامل شبانه داشته باشد – یعنی یك خواب نرمال – معمولاً 4 تا 5 بار خواب REM در طول شب خواهد داشت كه آموختههای قبل از خواب را در حافظهی وی تثبیت خواهد كرد.

برای درسخواندن بهتر و افزایش میزان یادگیری، حتماً باید یک خواب مفید و باکیفیت داشته باشید و رعایت نکات زیر، تأثیر بهسزایی در کیفیت خوابتان خواهد داشت.
 
برنامه منظم برای خواب 

برای به رختخواب رفتن و بیدارشدن، برنامه منظمی داشته باشید. ساعت زنگدار خود را برای بیدارشدن در وقت مشخصی تنظیم كنید و هر روز صبح، رأس همان ساعت از خواب بیدار شده و از رختخواب خارج شوید، حتی اگر شب قبل بسیار كم خوابیده باشید. در عین حال، از چرتزدن بپرهیزید و در مورد خواب بعدازظهر تصمیم بگیرید و یا هر بعدازظهر، مدت كوتاهی بخوابید یا اصلاً نخوابید زیرا اگر گاهی بعدازظهرها بخوابید و در طول روز، هر وقت پیش آمد چرت بزنید، به احتمال زیاد خواب شبانه خوبی نخواهید داشت. در عین حال روزهای تعطیل، صبحها دیر بیدار نشوید چرا که نظم خواب شما به هم میریزد.
 
مصرف كافئین ممنوع

از مصرف نوشیدنیهای كافئیندار مثل قهوه، بهخصوص چند ساعت قبل از خواب بپرهیزید. كافئین مانند یك محرك عمل میكند و مانع خواب میشود. اگر دوست دارید قبل از خواب چیزی بنوشید، شیر بهترین نوشیدنی است.
 
غذای قبل از خواب 

قبل از خواب غذای سنگین نخورید زیرا دستگاه گوارش شما بعد از غذا، چند ساعت فعالیت میكند. چنانچه میل دارید قبل از خواب، خوراكی بخورید، حتماً غذای سبك انتخاب کنید.
 
ورزش 

ورزش سبك و منظم، به خواب خوب كمك میكند. اما قبل از خواب از ورزش سنگین بپرهیزید.
 
داروهای خوابآور 

در مورد استفاده از داروهای خوابآور، مواظب باشید حتماً با نظر پزشك دارو مصرف کنید. بیشتر انواع آنها، نظم خواب را به هم میریزند و در طولانیمدت، موجب فراموشی میشوند. بهخصوص شب قبل از امتحان، از مصرف دارو بدون تجویز پزشك بپرهیزید. از طرفی، خوب نخوابیدن شب، بر خواب روز بعد، تأثیر چندانی ندارد، ولی مصرف داروی خوابآور ممكن است بر بازدهی فردای شما اثر بگذارد.
 
آرامش و دیگر هیچ

از افكار استرسزا قبل از خواب بپرهیزید و فعالیتهای ملایمی برای آرامش خود انجام دهید. سعی كنید قبل از خواب شبانه، كارهای آرامشبخش انجام دهید (مانند: حمام آب گرم یا گوشدادن به موزیك ملایم برای چند دقیقه).

فراموش نکنید که موقع خواب، گرمای اتاق باید مناسب (نه گرم و نه سرد) باشد. 

البته گاهی پیش میآید که همه توصیههای بالا را انجام میدهید ولی باز هم خوابتان نمیبرد و از طرفی، برنامهریزی کردهاید که فردا صبح زود از خواب بیدار شوید. در این شرایط از رختخواب خود بلند نشوید و سعی كنید آرام باشید تا اعصابتان آرام و اضطراب شما كم شود و بعد اقدام به خواب کنید.
 
نکات طلایی برای داشتن خواب با کیفیت دانشآموزی

داشتن یک حافظه قوی، مستلزم داشتن یک خواب مفید است. برای داشتن یک خواب خوب، به این نکات عمل کنید:

1) تمركز، اساسیترین پایه هرم ذهن است كه با خواب عمیق شبانه میتواند تأمین شود.

2) وقتی خواب هستید، مغز شما حافظههای جدیدی را تمرین و حتی بعضی از مسائل را حل میكند. داستان «مندلیف» كه پس از خواب روزانه، یكباره به طرح جدید «تناوبی» رسید، نمونه بارز این مسأله است.

3) كمخوابی، تأثیر خود را به صورت ناگهانی نشان نمیدهد و ممكن است تأثیر منفی آن را روی برنامهریزی، حل مسأله، یادگیری، تمركز و حافظه متوجه نشوید. بنابراین مراقب میزان خواب خود باشید.

4) میزان خواب با توجه به سن افراد متفاوت است. مثلاً در كودكان، روزانه 16 ساعت خواب مورد نیاز است اما در نوجوانان بین 15 تا 20 ساله، حداقل 6 تا 8 ساعت خواب در شبانهروز مورد نیاز خواهد بود.

5) برای كنكوریها، خواب كمتر از 6 ساعت، زیانبار و بیش از 8 ساعت، موجب كسلی و خوابآلودگی در طول روز میشود.

6) در محیطی بخوابید كه لوازم مغناطیسی (تلویزیون، ضبط، كامپیوتر و ...) نباشد و اگر چنین امكانی وجود ندارد، بهتر است آنها را خاموش كنید.

7) بهترین شكل خوابیدن، اصطلاحاً طاقباز است زیرا موجب تنظیم بارهای مثبت و منفی و روان شدن جریان خون میشود.

8) بهتر است برای خوابیدن یك مكان ثابت داشته باشید. متأسفانه بعضی از دانشآموزان به ویژه كنكوریها هنگام درسخواندن، هر جا که احساس خستگی کنند، میخوابند.

9) یک تا 2 ساعت قبل از خواب، از خواندن درسهای مشکلتر خودداری کنید.

10) در محیطی استراحت كنید كه نور بسیار كم بوده و هیچگونه عوامل سر و صدا وجود نداشته باشد.

11) فقط برای كسب آرامش، استراحت كنید یعنی روی تخت یا زمین دراز بكشید و بدن خود را كاملاً رها كنید تا در حالت آرام قرار بگیرد. ممكن است حتی به خواب هم نروید، ولی انرژی بسیار زیادی كسب خواهید كرد.

12) هنگام احساس خستگی، قبل از خواب یك دوش آبگرم بگیرید. اینكار موجب آرمیدگی عضلانی میشود و آمادگی لازم را برای استراحت،فراهم میكند.

13) اگر هنگام خوابیدن، افكار مزاحم به سراغ شما آمد، با آنها مقابله نكنید زیرا در این صورت تقویت میشوند و سعی کنید فکر خود را به سمت اتفاقات خوشایند زندگیتان ببرید.

14) برخی دانشآموزان به‌‌ویژه داوطلبان كنكور، عادت به خواب بعدازظهر دارند. به آنها توصیه میشود بیش از یك ساعت نخوابند چون بعد از آن، خواب وارد مرحله عمیق میشود و در نتیجه، فرآیند بیداری با دشواری صورت میپذیرد. در زمستان به دلیل كوتاه بودن روز، سعی كنید به صورت تدریجی خواب بعدازظهر را حذف كرده و به خواب شب اضافه كنید.

15) بعد از بیداری، حدود 15 دقیقه را برای بازگشت به حالت طبیعی در نظر بگیرید و سپس درسخواندن را شروع كنید. در این مدت، شستن صورت با آب سرد برای ایجاد نشاط و شادابی توصیه میشود. خوردن و آشامیدن نیز بازگشت به حالت طبیعی را سرعت میدهد.

16) در بین مطالعه درسهای مختلف، حتماً به میزان كافی (15 دقیقه تا نیم ساعت) استراحت كنید تا ذهن شما فعالتر شود.

منبع : بسته آموزشی اشاره

فواید دویدن برای سلامتی

فواید دویدن برای سلامتی

اگر دویدن طبق روال و برنامه منظمی باشد فواید زیادی را به هم راه دارد . بعضی از افراد این ورزش را تنها برای تفریح انجام می دهند ولی افرادی که فواید دویدن را به درستی می دانند به طور حرفه ای آن را دنبال می کنند . از جمله ی آنها می توان به کم کردن وزن ، سلامت روح ، استحکام استخوان ها ، شادابی و نشاط که باعث ایجاد روابط اجتماعی بهتر می شود ، اشاره کرد.

اگر قصد کم کردن وزن خود را دارید ، دویدن گامی است بزرگ برای رسیدن به وزن ایده آلتان .

از آنجایی که این ورزش نیاز به انرژی زیادی دارد ، عاملی است تا بدن برای تأمین این انرژی کالری زیادی بسوازند ، کالری که بدن در هنگام دویدن می سوزاند ، مسلما" از ورزش های دیگر مثل راه رفتن و یوگا بیشتر است .  فرمول اصلی کاهش وزن سوزاندن ومصرف مقدار کالری بیشتر از کالری دریافتی است که به بدن رسیده است . در هنگام  ورزش و فعالیت های اضافی بدن کالری اضافی را می سوزاند و برای تأمین کالری مورد نیاز مجبور به استفاده از چربی ها ی زائد می شود. برای کم کردن 5/0 کیلو گرم از وزن باید 3500 کالری سوزانده شود که با احتساب نیاز کالری روزانه بدن برای فعالیت های عادی ، باید 500 کالری اضافه تر سوزانده شود ، خیلی از ورزشکاران حرفه ای براحتی این کالری را در کمتر از یک ساعت می سوزاند . میزان مصرف کالری به هنگام این ورزش بستگی به وزن ، شدت و سرعت دو  و عملکرد خود دونده دارد.

دویدن با تعادل فشار خون باعث عملکرد بهتر شریان ها نیز  می شود. در این هنگام شریان ها انبساط بیشتری پیدا کرده و جریان خون روان تر می شود، بنابراین با دویدن نه تنها بدنی متناسب خواهید داشت بلکه احتمال وقوع سکته قلبی کاهش و سلامت جسم و روح خود را نیز تضمین می کنید.

دویدن از طریق تقویت استخوان ها و ماهیچه ها سرعت سیر پیری را کاهش می دهد ، استخوانها و ماهیچه ها برای پاسخ دهی به حرکات تند ورزشی تقویت می شوند. در مقابل استخوانها و ماهیچه ها ی افرادی که فعالیت روزانه آنها بیشتر نشسته انجام میشود ، ضعیف است . در این افراد استعداد ابتلا به پوکی استخوان بیشتر است . در مقابل استخوانبندی ورزشکاران قوی است  و با گذشت سن ،کم تر تحلیل می روند.

دویدن تأثیر زیادی در حفظ و تقویت سلامت روح و روان انسان دارد . طبق آمار بیشتر  دونده های ورزشکار دارای روحیه ای شاد و صبوری در مقابل سیر زندگی هستند . موقع دویدن هورمونی به نام اندورفین ترشح می شود که باعث نشاط و شادابی می شود . یکی دیگر از تأثیرات این ورزش کاهش استرس است و یکی از علتهای اصلی آن این است که فرد دونده باید کاملا" حواسش به مهارت انجام دو باشد و خود به خود از افکار روزانه مانند خانواده ، کار و ... خارج می شود و به این صورت است که شادابی و سرزندگی جایگزین افسردگی می شود .

شاید خیلی عجیب باشد که دویدن روی افزایش مهارت کنترل و هماهنگی نیز موثر است چرا که هنگام دویدن بروی بعضی از جاده های غیر آسفالت دونده باید تمام حواس و کنترل خود را حفظ کند تا احیانا" با موانعی همچون سنگ ، ریشه های درختان و ... برخورد نکند و این خود مهارت خاص نیاز دارد. حتی دونده های حرفه ای در مسیر های صاف و خط کشی شده باید کاملا" تمرکز داشته باشند که از مسیر خارج نشوند .

با دویدن شما می توانید سرعت فعالیت های عادی خود را نسبت به افراد دیگر افزایش دهید.

با افزایش اعتماد به نفس، استرس خود را کاهش دهید

با افزایش اعتماد به نفس، استرس خود را کاهش دهید

هموراه در مقالات مختلف به رابطه ی موثر ورزش و کاهش استرس و بهبود آن برای هر فرد اشاره شده است .  استرس و اعتماد به نفس با هم رابطه ای معکوس دارند ( بطور مثال افزایش یکی از از این دو باعث کاهش دیگری و بالعکس می شود)، و در نهایت در هر فرد انعکاسی متفاوت ایجاد میکند.

مطالعات پی در پی نشان می دهد که افزایش اعتماد به نفس ، در کاهش میزان استرس بسیار موثراست  . محققین همچنان معتقدند ، استرس مزمن ( استرس پست سرهم که هیچ حالت آرامشی بین آن نباشد ) منجر به کاهش اعتماد به نفس می شود . طبق شواهد موجود ، شما با سعی در بالا بردن اعتماد به نفس ، خود بود به خود ، مضرات استرس را کاهش می دهید و درمقابل ، همزمان با کاهش تدریجی  اعتماد به نفس ، استرس خود عاملی جهت مضاعف کردن سیر این کاهش می شود.

واقعا" چه طور می شود و چرا رابطه ی این دو عامل اینچنین است ؟ یکی از دلایل ، خود معنای این دو حالت از نظر علمی است . اعتماد به نفس ، شناخت و باور ارزشهای فردی است توسط خود شخص که این موضوع به خودی خود جای بحث دارد. در واقع اعتماد به نفس ، باورها و تصویر توانایی ها ی ما است و حسی است که هر فرد نسبت به خود دارد . باید بدانیم که استرس  همان  واکنش هر فرد نسبت به برخورد با یک وضعیتی است که فرد مجبور است خود را با آن  وفق دهد ، بنابراین در مواجه شدن با موقعیتی جدید ، براحتی می توانیم آن را با باور توانانی های خود که همان اعتماد به نفس است ،مهار کنیم .

بخش دیگر این دلایل ، مربوط به پذیرش باورهای ما در مورد نحوه ی زندگی و قبول آن به معنای واقعی است . با اعتماد به نفس بالا ، توانایی برای تحمل عوامل استرس زا افزایش یافته و متعاقبا" جهت اجتناب از آنها و  ترمیم وضعیت موجود ، بدنبال راه حال های مناست می گردیم.چرا که ما معتقدیم اینقدر شایستگی داریم که رنج ناشی از استرس را تحمل نکنیم .

So what's going on here?

تا اینجا دریافتیم که افزایش اعتماد به نفس ، کاهش استرس را بدنبال دارد ، حال سوال این است که چگونه می توان این اعتماد را قبل از شروع حالات استرس و جهت خنثی کردن عوامل آن ، افزایش دهیم .

تئوری های مختلف و پیچیده ای در مورد این موضوع مطرح شده است ، در اینجا به سه راهکار ساده که نتیجه تحقیقات مرکز روان درمانی دانشگاه تکزاس است اشاره می کنیم :

1-     به ندای ضمیر ناخود آگاه خود توجه نکنید : اینکه دائما" به شما می گوید که نمی توانید این کار را انجام دهید !

2-     خود را پرورش دهید : از نظر  روحی و جسمی خود را تقویت کنید.

3-     از کسان دیگر کمک بگیرید : بدانید که چه کسی می توانید شما را در این کار یاری دهد ، طی کردن این راه به تنهایی خیلی موفقیت آمیز نیست .

بدلیل متفاوت بودن حالات و موقعیت زندگی هر فرد ، لازم نیست که در اجرای راهکارهای فوق ، آنها را به ترتیب اجرا کنید ، می توانید این راه حل ها را در یک زمان و با تعاملی دقیق ، انجام دهید ، بطور مثال ، همزمان ، بدون توجه به ندای منفی درونی خود ، روح و جسم خود را پرورش دهید و در این راه از کمک دیگران نیز بهره ببرید. 

البته صرف نظر از مزایای تعامل این عوامل ، تک تک موارد فوق ، جایگاه ویژه ای برای خود دارند و مقالات و راهکارهایی جداگانه ای با شرح جزئیات چگونگی نیل به این اهداف منتشر شده است . برای مثال بطور کامل بررسی کرده اند که چطور می توان بر ضمیر ناخود آگاه خود که مسبب ایجاد افکار منفی است مبارزه کنیم ، و در آخر رعایت دقیق و علمی این موارد پلی خواهد بود برای رسیدن ما به یک زندگی ایده آل و دلخواه.